معنای زندگی

life.meaning

معنای زندگی

life.meaning

بیان استاد - توجه به باطن روزه

توجه به باطن روزه 

 

درخصوص ماه مبارک می ‏خواستم تذکراتى بدهم با مقدمه بسیار مجمل، مطلبم را به شما می ‏گویم

 --------------------------------------------------------------------- 
--------------------------------------------------------------------- 
درخصوص ماه مبارک می ‏خواستم تذکراتى بدهم با مقدمه بسیار مجمل، مطلبم را به شما می ‏گویم و آن اینکه یکى از گرفتاریهاى کلى ما که در ماه مبارک به سراغ ما می ‏آید ـ که از ظهورات و تجلیات هواهاى نفسانى ماست ـ و باید مراقبت بکنیم، این است که ما در عبادات معمولاً سعى می کنیم به صورت ظاهرش بپردازیم و از حقیقت عبادتها ـ که بدست آوردنش و دارا بودنش و تحصیل و اداءاش سخت است ـ معمولاً شانه خالى می کنیم. بطور کلى اینطور است، منظور من در اصل روزه است ولى در همه جا این گرفتارى کلى هست.

تکرار می ‏کنم به حکم هواى نفس و به اقتضاى هواى نفس من و شما این ابتلاء را داریم که سعى می ‏کنیم در عبادات، صورت ظاهرش را، تصویر ظاهرى اش را که بسیار آسان است انجام بدهیم و اما از حقیقت و باطن عبادت که اصلش همان باطنش است و به باطن ما می ‏رسد و همان هم به درد می ‏خورد، معمولاً ما شانه خالى می ‏کنیم. وقتى گفته می ‏شود نماز بخوانید، از ترس جهنم نماز می ‏خوانیم، ولى صورت نماز را سعى می کنیم بجا بیاوریم که درست باشد ـ از آن مقدماتش گرفته تا طهارتش، وضویش، مکانش و لباسش و قرائتش، آداب ظاهرى ‏‏‏اش ـ اما آن باطنى که نماز دارد و ما مکلف به آن باطنش هم هستیم، آن حقیقتى که نماز دارد و ما موظفیم آن حقیقتش را هم به دست بیاوریم، حقیقتش را هم دارا باشیم، حقیقتش را هم اقامه بکنیم، از اینها معمولاً ما شانه خالى می ‏کنیم. مثلاً وقتى به رکوع می ‏رویم سعى می ‏کنیم همین رکوع باشد، دستها به زانو برسد، کمر چطور باشد، جمله سبحان ربى العظیم و بحمده را چطور بگوئیم، تمام نشده بلند نشویم، بلند شدیم بعد از تمام شدن قد راست باشد و الى آخر. اما توجه نداریم که این ظاهر رکوع است، تحصیل این زیاد مشکل نیست، اصلاً هیچ مشکل نیست! مشکل آنجاست که در رکوع، دل شما و روح شما هم در حال تعظیم باشد، دل در تعظیم باشد و بدن تعظیم دل را تصویر بکند. دل تسلیم دربرابر حضرت عظیم باشد یعنى تسلیم در برابر اسم عظیم باشد، دربرابر کبریاى حق باشد. حضرت عظیم، از اصطلاحات است، ما در حضور خدایى که اسماءَش همه جا را پر کرده است و در همه جا حاضر است و ما در محضر، حضور، یعنى در حضرت خداى متعال هستیم. خدا اسماء دارد، با همه اسماءَاش در همه جا حاضر است و ما هم در محضر خدا با همه اسماءَاش هستیم. از جمله از اسماء خدا اسم عظیم است. ما همیشه در حضرت عظیم هستیم یعنى در محضر خداى عظیم هستیم و نمی ‏فهمیم. حالا من نمی ‏خواهم بگویم مسئله رکوع چیست. اگر ما بفهمیم، شما بفهمید باید شب و روز براى همین یکى گریه بکنیم که خدا ما را ببخشد که ما در برابر حضرت عظیم چه جسارتها کرده‏ ایم و می ‏کنیم. حتى آنوقتى که به خدا می ‏گوئیم در محضر خداى عظیم رکوعى می ‏خواهیم بجا بیاوریم، باز دل ما ادب تعظیم را بجا نمیاورد. بدن تصویر می کند، در رکوع طورى، در سجده طورى، در قیام طورى. در همه حرکات نماز که یک صورتى دارد و باطنى دارد، ما فقط صورتش را تصویر می ‏کنیم و از تحصیل باطنش شانه خالى کرده ‏ایم. حتى به فکر این نیستیم که لااقل دلمان را، فکرمان را فقط چند دقیقه در محضر خدا بحالت حضور فکرى و حضور قلبى جمع کنیم و بدانیم که چه می ‏گوئیم. این را ما به دست نمی آوریم و در این باب سعى نمی ‏کنیم. این اندازه بخودمان زحمت نمی ‏دهیم که خودمان را جمع بکنیم و پراکنده نشویم. بدون اداى حداقل باطن نماز، حالا مرتبه بالایش بالاست که در سجده چطور باید باشد، بین سجده چطور، سجده دوم چطور، بلندشدن چطور، در همه عبادات. خلاصه این گرفتارى ماست، ذکر می ‏گوئیم همین طور، دعا می خوانیم همین طور.

در اینجا حالا منظور من روزه است که این باب هم باب طولانى است که اگر صحبت بشود مطالب زیادى در اینجا هست، یادتان نرود تکرار می ‏کنم ما به حکم هواى نفس و به اقتضاى هواى نفس در عباداتى که انجام می ‏دهیم صورت ظاهرش را اگر موفق شدیم انجام بدهیم، اما هیچ سعى نکرده‏ ایم از بواطن و حقایق عبادات چیزى به دست بیاوریم. 

 

فلذا کار ما بسیار سخت است،  بسیاربسیار سخت است. 

 

منبع: http://shojaee.org/shojaee/

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.